جعل چیست و چگونه انجام می شود ؟ مجازات جرم جعل

جعل چیست و چگونه انجام می شود ؟ مجازات جرم جعل چیست ؟ امروز قصد داریم مبحث بسیار مهم و کاربردی جعل را برای شما توضیح دهیم. این را بدانید که امروزه بسیار رواج دارد و میتواند منجر به وقوع جرائمی همانند کلاهبرداری و … بشود پس شما باید به دقت با آن آشنا بوده و مصادیق آن را بدانید.
پس در ادامه با گروه وکلای عدل محور همراه باشید.

معنای جعل

جعل در لغت به معنای دگرگون کردن ، منقلب کردن ، ساختن و یا ایجاد کردن میباشد و مفهموم حقوقی آن ” قلب متقلبانه حقیقت به زبان دیگری ” میباشد یا برای توضیح بیشتر ، میتوان گفت ساختن یا تغییر دادن یک نوشته یا سایر اشیا به قصد جا زدن آن به عنوان اصل برای استفاده خود یا دیگری و به قصد ضرر رساندن به غیر.

مصادیق جعل

در ماده ای در قانون مجازات که جعل در آن تعریف شده مصادیقی برای آن گفته شده است که عبارتند از ساختن نوشته یا سند ، ساختن مهر یا امضا ، خراشیدن ، تراشیدن ، قلم بردن ، الحاق ، محو کردن ، سیاه کردن ، اثبات ، تقدیم یا تاخیر تاریخ سند ، الصاق و به کار بردن مهر دیگری که در ادامه ما به اختصار به تعریف آن ها میپردازیم.

ساختن نوشته یا سند

نوشته محدود به اوراق کاغذی و در نتیجه شبیه سازو و تغییر متقلبانه آن هاست پس توجه داشته باشید که قلب تابلو نقاشی ، نقشه مهندسی و … از مصادیق این جرم نیستند.

ساختن مهر یا امضا

امضا و مهر هر علامتی است که شخص مخصوص به خودش را دارد و برای انتساب آن نوشته به خود از آن استفاده میکند.پس به طریق اولی ساخت اثر انگشت نیز جعلی محسوب می شود.

جعل

خراشیدن

محو کردن جزئی حروف

تراشیدن

محو کردن کل کلمه

قلم بردن

ناخوانا کردن قسمتی از نوشته

الحاق

نوشته را به نوشته ی سند اضافه کردن

محو کردن

پاک کردن بخشی از نوشته

توجه داشته باشید که با توجه به نظر دکتر میر محمد صادقی ، نوشتن با خودکارهایی با حوهر های محو شونده از مصادیق جعل نیستند.

سیاه کردن

ناخوانا کردن با جوهر مرکب یا رنگ یا …

اثبات

تبدیل سند باطلی به سند صحیح

تقدیم یا تاخیر تاریخ سند

تبدیل تاریخ حقیقی به تاریخ غیر واقعی به دلیل نفع شخصی و ضرر رساندن به غیر

الصاق

وصل کردن بخشی از یک نوشته به یک نوشته دیگر

به کار بردن مهر دیگری

حتما باید بدون اجازه صاحب مهر باشد و طرق به دست آوردن مهر اصلا اهمیتی ندارد.

جعل معنوی

مفاهیمی که در بالا گفته شد همگی جعل های مادی هستند اما در کنار آن ما مصادیق دیگری از جعل داریم که با آن جعل

معنوی گفته میشود.

معنای جعل معنوی

جعل معنوی به معنای تحریف حقیقت بدون خدشه در ظاهر سند یا نوشته میباشد.

مصادیق جعل معنوی

این مورد مربوط به افراد خاص و در رابطه با شغل و ایفای وظایف شغلی آن ها میباشد بدون دست بردن در اصل نوشته یا سند.
همانند :

  • تغییر موضوع یا مضمون سند
  • تحریف گفته ها و نوشته های یکی از مقامات رسمی
  • امر صحیحی را باطل جلوه دادن یا بالعکس
  • آنچه که گفته نشده را ، گفته شده جلوه دادن

نکات تکمیلی

این جرم از جرائم مطلق میباشد یعنی صرف جعل کردن جرم است اعم از اینکه به دیگری ضرر وارد کند یا نکند و یا سودی به جاعل برساند و یا نرساند ( صرف ضرر بالقوه کافی میباشد )

معامله با انگیزه فرار از دین

معامله با انگیزه فرار از دین معامله ای است که مدیون (بدهکار) به انگیزه ی فرار از دیون خویش و با داشتن قصد واقعی برای انجام معامله ، اموالش را انتقال میدهد تا بقیه اموالی که برایش میماند کفاف پرداخت بدهی هایش را ندهد.

معامله صوری را با معامله با انگیزه فرار از دین اشتباه نگیرید!

معامله صوری

معامله صوری معامله ای است که ظاهر و صورت آن یک معامله است اما در واقع اصلا معامله ای صورت نگرفته و طرفین اصلاً قصد انعقاد قرارداد و معامله را ندارند و باید بدانید که در قانون مدنی معامله ای که قصد نداشته باشد ، باطل است. توضیحات بیشتر در ادامه توسط وکیل کیفری

در گذشته به معامله با انگیزه فرار از دین ، معامله به قصد فرار از دین گفته می شد که شورای نگهبان به این عنوان ایراد گرفت . زیرا قصد اگر نامشروع باشد معامله باطل است و در معامله به قصد (انگیزه) فرار از دین ، قصد نامشروع است و معامله باطل محسوب میشد و به همین دلیل کلمه قصد به انگیزه تبدیل شد چون معاملات با انگیزه فرار از دین باطل نیستند.

معاملات صوری کلاً باطل هستند اما معاملات با انگیزه فرار از دین طبق قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی در برابر همه صحیح میباشد و در این قانون گفته شده است که خریداری که از قصد فروش فرد با انگیزه ی فرار از دین اطلاع داشته است باید مالی را که خریده است و در صورت تلف مثل یا قیمت آن را به عنوان جریمه به طلبکار بدهد.

معامله با انگیزه فرار از دین
عنوان جریمه نشان از آن دارد که این قرارداد در برابر همه صحیح بوده و فقط مالک مال خریداری شده باید آن را به عنوان جریمه پرداخت کند.

شرایط معامله به انگیزه فرار از دین

قصد فرار از دین بدهکار

اگر قصد فرار از دین وجود نداشته باشد ، حتی اگر باقی مانده اموال کفاف پرداخت بدهی ها را ندهند ، معامله صحیح است و ایرادی در آن وجود ندارد

باقی مانده اموال برای پرداخت دیون کافی نباشد

اگر شخصی با انگیزه فرار از دین اموالش را انتقال دهد اما باقی مانده اموال برای پرداخت بدهی هایش کافی باشند ، معامله با انگیزه فرار از دین محسوب نمیشود

وجود طلب مسلم و قابل مطالبه

اگر فرد مدیون نباشد و یا حتی زمینه ای برای مدیون بودن وی وجود نداشته باشد ، انتقال به انگیزه فرار از دین صورت نگرفته است.

علم خریدار به انگیزه فرار از دین فروشنده

علم خریدار در تحقق معامله به انگیزه فرار از دین شرط است.
البته اگر معامله در قالب عقود مجانی باشد ، علم یا جهل خریدار تاثیری نخواهد داشت.

جنبه کیفری معامله به انگیزه فرار از دین

به این نکته توجه داشته باشید که طبق رای وحدت رویه ای که سال 1398 منتشر شد برای جنبه کیفری و مجازات جرم معامله به انگیزه فرار از دین (نه فقط جنبه مدنی و مسئولیت مدنی) این انتقال باید حتماً بعد از صدور حکم قطعی برای پرداخت دیون باشد و قبل از آن واجد جنبه کیفری نخواهد بود.

روش های تبدیل حبس به جزای نقدی

تبدیل حبس به جزای نقدی ، چطور اقدام کنیم ؟ شاید تا بحال از طریق دوستان و آشنایان با اصطلاح _خریدن حبس_ مواجه شده باشید. در اینجا منظور از خریدن، رشوه دادن یا سوء استفاده از وضعیت مالی نیست بلکه به معنای تبدیل حبس به جزای نقدی است و یک امر قانونی قلمداد می گردد.

قواعد حقوقی متعددی در خصوص امکان یا عدم امکان تبدیل مجازات ها وجود دارد که لازم است تا از آن ها مطلع باشید. در این مقاله علاوه بر بررسی کلیات مربوط به تبدیل حبس به جزای نقدی، شرایط تبدیل مجازات را هم بررسی کرده ایم. پیشنهاد می کنیم با مطالعه این مقاله در باب تبدیل حبس به جزای نقدی عدل محور را همراهی کنید.

تبدیل حبس به جزای نقدی

انواع جزای نقدی در حقوق مجازات اسلامی

در قانون مجازات اسلامی شاهد دو نوع جزای نقدی هستیم. اول جزای نقدی بالاصاله که به عنوان مجازات اصلی تعیین می گردد و دوم جزای نقدی بدل از حبس که موضوع اصلی مقاله ماست. در جزای نقدی بالاصاله نوع مجازات که شامل پرداخت مبلغ معینی وجه نقد به حساب دولت است در قانون مجازات اسلامی درج شده است.

به عنوان مثال می توان به مجازات جرم قاچاق اشاره کرد که فرد در بسیاری از موارد علاوه بر تحمل حبس باید معادل مالی که قاچاق کرده است یا حتی بیشتر از آن را به عنوان مجازات نقدی پرداخت کند این در حالیست که محموله او نیز ضبط شده و در اختیار قانون قرار داده می شود اما در جزای نقدی بدل از حبس، این گونه نیست و مجازات اصلی نباید چیزی به غیر از زندان باشد.

موارد عدم تبدیل مجازات به جزای نقدی

مجازات های مختلفی در قانون مجازات اسلامی وجود دارد اعم از مجازات حد، قصاص، دیات، شلاق، حبس و جریمه نقدی. در این میان تنها برخی از انواع حبس ها می توانند مشمول تبدیل مجازات به جریمه نقدی واقع شوند. مجازات حد که طبق فرمایشات فقها بدون تخفیف یا تشدید باید به همان صورت که مقرر شده است اجرا گردد.

قصاص هم اگر شرایط لازم را پیدا کند باید حتما اجرا شود. دیات نیز هرچند به پرداخت مبلغی مشخص از جانب مجرم به قربانی یا اولیا دم او پرداخت می گردد اما کلا با مجازات نقدی متفاوت است. مجازات شلاق نیز اگر حدی باشد باید بدون کم و کاست اجرا گردد و در غیر این صورت کیفیت آن به عهده دادگاه خواهد بود. در این وسط می ماند یک مجازات حبس یا همان زندان که تحت شرایط مقرر در قانون مجازات اسلامی می تواند به جزای نقدی مبدل گردد.

شرایط تبـدیل حبس به جـزای نقـدی

در این خصوص قانون میان جرائم عمدی و غیر عمدی و همچنین میان جرائم خفیف و شدید تفاوت قائل شده است. در این خصوص به موارد ذیل دقت کنید!

تبدیل حبس به جزای نقدی در جرائم غیر عمد:

قانون گذار در این حالت شدت عمل کمتری داشته و سعی نموده است. تا مجرم غیر عمد را به تبدیل مجازات نزدیک تر کند. طبق قانون قاضی موظف است در حبس کمتر از دو سال برای جرائم عمدی از نرخ تبدیل حبس به جزای نقدی استفاده کند. اما اگر مجازات مقرر بیشتر از دو سال باشد وی در زمینه تبدیل حبس به جزای نقدی اجباری ندارد و می تواند به شخصه در این زمینه تصمیم گیری کند. در این شرایط حضور وکیل کیفری می تواند برای متهم بسیار پرمنفعت باشد.

تبدیل حبس به جزای نقدی در جرائم عمد:

در این موارد قانون گذار شدت عمل بیشتری را به خرج داده است. و سعی نموده تا محدودیت های مقرر بر مجرم را بیشتر کند. به نحوی که امکان اعطای جزای نقدی بدل از حبس را به میزان سه ماه کاهش داده است. بنابراین اگر فردی در جرائم عمدی به کمتر از سه ماه حبس محکوم شود قاضی موظف است تا مجازات او را تبدیل کند. اما اگر مجازات فرد سه ماه حبس تا شش ماه باشد اگر مجرم سوء سابقه کیفری نداشته باشد. باز هم قاضی موظف به اعمال قانون فوق است.

بنابراین استفاده محکوم علیه از شرایط تبدیل حبس به جزای نقدی در این موارد منوط است به عدم سوء پیشنیه کیفری ! حال اگر مجازات حبس در جرائم عمدی بیش از شش ماه باشد و کمتر از یک سال، قاضی الزامی به تبدیل حبس ندارد و می تواند شخصا در این زمینه تصمیم گیری کند.

محجور کیست؟ + شرایط قانونی محجورین

محجور کیست؟ برخی لغات و اصطلاحات حقوقی هستند که ممکن است شما هنگامی که به مشکل یا مسئله ای حقوقی برمیخورید با آن مواجهه شوید که وظیفه ما آن است که اصطلاحات و لغات را به زبان ساده برای شما توضیح دهیم.

یکی از این لغات که اتفاقاً خیلی کاربردی نیز در علم حقوق میباشد “محجور” بوده که در این مقاله که به کمک وکلای متخصص گروه وکلای عدل محور نگارش شده است در خصوص آن به شما توضیحاتی را ارائه خواهیم داد.

اهلیت به چه معناست؟

هر انسانی زمانی که به دنیا می آید دارای حقوقی است و در جامعه و در قانون حق و حقوقی برای او قائل هستیم.

به حقی که انسان برای دارا شدن این حقوق دارد اهلیت تمتع و به حقی که انسان برای اجرایی شدن و اجرایی کردن این حقوق دارد. اهلیت استیفاء میگویند.

محجور کیست؟

حجر به چه معناست؟

در معنای لغوی و مطابق آنچه که در لغتنامه های فارسی ترجمه شده است. حجر به معنای منع و بازداشتن بوده و در معنای حقوقی به معنای نداشتن اهلیت استیفاست!

یعنی فرد توانایی لازم برای اجرایی کردن حقوق خود را ندارد. که مبنای این اهلیت استیفاء قوه درک و شعور انسان میباشد که محجور ین در واقع افرادی هستند. که قوه درک و تمیز خوب از بد را ندارند و دارای اهلیت استیفاء نمیباشند.

محجور بنا بر حکم قانون یا نمیتوانند حقوق و امور قانونی مختص به خود را رعایت کنند. و یا باید آن را به کمک فرد دیگری نظیر قیم یا ولی یا امین انجام بدهند.

محجورین چند دسته هستند؟

به طور کلی باید گفت که مطابق علم حقوق،محجورین به سه دسته تقسیم میشوند

  • مجانین
  • افراد غیر رشید
  • خردسالان

چه کسانی محجور هستند؟

مطابق آنچه که در بند فوق گفته شد محجورین نیز به سه دسته تقسیم میشوند که عبارتند از:

• افراد صغیر

صغیر فردی است که هنور به سن بلوغ نرسیده باشد و در واقع به کودکان و خردسالانی گفته می شود. که هنوز شعور و درک کافی برای تشخیص خوب از بد و منفی از مثبت را ندارند. اصولاً به دختران زیر 9 سال و پسران زیر 14 سال،صغیر گفته میشود. که خود سغیر به دو بخش صغیر ممیز و صغیر غیر ممیز تقسیم میگردد.

صغیر غیر ممیز صغیری است که به هیچ عنوان توانایی تشخیص خوب از بد را ندارد. نظیر کودکان و خردسالان 1 الی 3 ساله و صغیر ممیز فردی است. که تا حدودی میتواند خوب از بد را تشخیص دهد. اما نه به طور کامل و این افراد برای انجام حقوق قانونی خود نیاز به اذن یا تنفیذ ولی یا قیم خود دارند.

• افراد سفیه

برای سفیه بودن سن و سال مشخصی در قانون در نظر گرفته نشده است. و سفیه بودن ارتباطی به سن و سال ندارد. حتی ممکن است فردی 60 ساله باشد. اما سفیه بوده باشد و معاملات او غیرنافذ محسوب گردد.

افراد سفیه افرادی هستند که حقوق غیرمالی خود را میتوانند انجام دهند. نظیر ازدواج کردن اما در حقوق مالی خود فاقد قوه درک و شعور هستند. و توانایی تحلیل اقتصادی ندارند و گاهاً ممکن است زمین و یا اموال خود را که ارزشی بالای یک میلیارد داشته باشد به مبلغ یک میلیون تومان معامله کنند. یا اموال خود را در ازای مبلغی ناچیز هبه نمایند و معاملات افراد سفیه نیاز به تنفیذ ولی یا قیم آنان دارد.

• مجانین

مجانین یا افراد مجنون یا افرادی که در زبان ساده به آنان دیوانه گفته میشود افرادی هستند که مطابق نظریه پزشکی قانونی برای آنان حکم مجنونیت گرفته شده باشد. و افرادی هستند که دارای تعادل روانی نبوده و عقل آنان زائل شده است که مجانین نیز خود به دو بخش مجنون ادواری و مجنون دائمی تقسیم میشوند. که بهتر است برای تمامی این افراد حکم حجر گرفته شود تا بعداً در معاملات دچار مشکل نشوند.

تمرد نسبت به مامورین دولت و 3 شرط لازم

در این مقاله قصد داریم به شما عزیزان در خصوص جرم تمرد نسبت به مامورین دولت توضیح دهیم. اینکه این جرم توسط چه اشخاصی صورت میگیرد و نسبت به چه اشخاصی اعمال می شود. شرایط تحقق این جرم چیست و مجازات آن در زمره چه دسته از مجازات های کیفری نظیر حدود یا تعزیر قرار میگیرد. پس با عدل محور همراه باشید.

جرم تمرد نسبت به مامورین دولت

کلمه تمـرد به معنای سرپیچی کردن و نافرمانی کردن میباشد و همانطور که از عنوان مجرمانه این جرم پیداست فقط نـسبت به مامـورین دولتـی این جرم صورت میگیرد. اما در عمل و آنچه که در قانون تعریف شده است. این جرم به معنای سرپیچی کردن از دستور و فرمان مامور دولت نمیباشد بلکه به نحو دیگری تعریف میگردد.

تمرد نسبت به مامورین دولت

تعریف جرم تمرد نسبت به مامورین دولت

مطابق قانون مجازات اسلامی جرم تمـرد نسـبت به مـامـورین دولت به آن معنا است. که هنگامی که مرتکب آگاه باشد که فردی که مخاطب است مامورین دولت بوده و در حین انجام وظیفه خود میباشد. و با آگاهی و به صورت عامدانه نسبت به این دو شرایط به وی حمله کند و یا با علم و آگاهی و قصد نسبت به وی مقاومتی انجام دهد. مرتکب جرم تمرد شده است.

شرایط جرم

همانگونه در تعریف جرم تـمرد نسـبت به مـامـورین دولتـی ذکر شد این جرم دارای سه شرط میباشد.

  1. شرط اول آن است که حمله و یا مقاومت نسبت به مامورین دولت صورت گرفته باشد
  2. شرط دوم آن است که این حمله و مقاومت با علم و آگاهی باشد و چنانچه فرد با تصور اینکه شخصی که به او حمله میکند. یک فرد جنایتکار و یا ولگرد و یا تکدی گر و یا … میباشد به وی حمله کند مرتکب جرم تمرد نسبت به مامورین دولتی نشده است.
  3. شرط سوم آن است که این حمله و یا مقاومت به مامورین دولت و برای انجام وظیفه آنان بوده باشد. و چنانچه مرتکب با مامورین دولت خصومت شخصی داشته. و بنا به دلایلی غیر از انجام وظیفه به وی حمله کند مشمول این جرم نمیگردد.

مجازات جرم تمرد نسبت به مامورین دولتی

چنانچه مرتکب جرم تـمرد نـسبـت به مـامورین دولـتی به قصد تهدید مامورین دولتی اسلحه در آورده اما از آن استفاده نکند. و فقط آن را نشان دهد به شش ماه تا دو سال حبس محکوم میشود.

چنانچه مرتکب جرم تمـرد نـسبت به مامـورین دولت در حین حمله یا مقاومت دست به اسلحه ببرد به حبس از یک تا سه سال محکوم میگردد.

و در سایر موارد مرتکب جرم تمـرد نسبـت به مامـورین دولتـی به حبس از سه ماه تا یک سال محکوم میگردد.

ورشکستگی چیست و چه تبعاتی دارد ؟

در این مقاله قصد داریم به شما عزیزان در خصوص ورشکستگی توضیح دهیم. اینکه در چه صورتی تاجری که ورشکسته میگردد. به مجازات جزایی محکوم میگردد. و آیا این مجازات جزایی نظیر جزای نقدی یا حبس یا … اجباری است و یا اختیاری. ! پس با ما همراه باشید.

تعریف ورشکستگی

در قدم اول شما باید بدانید که ورشکسـتگی مخصوص تجار میباشد.

تاجر کسی است که شغل معمولی او و امرار معاش او فعالیت های تجارتی باشد. و هرگاه شخص تاجر از تادیه دیون خود ناتوان باشد ، به ورشکستگی محکوم میگردد.

ورشکستگی چیست

ورشکستگـی شامل افراد عادی نمیگردد و افراد عادی چنانچه از تادیه دیون خود ناتوان گردند. باید دعوی اعسار را در محاکم قضائی مطرح کنند.

احکام جزایی ورشکستگی

ورشکستگی در دو صورت شامل احکام جزایی میباشد. ورشـکستگی به تقصیر که صدور حکم جزایی برای آن اختباری بوده و ورشکـستگی به تقلب که صدور حکم جزایی در خصوص آن اجباری میباشد که در ادامه به توضیح آن میپردازیم.

ورشکستگی به تقلب

مواردی که شامل ورشـکستگی به تقلب میشود در قانون تجارت تعریف شده است که شامل موارد زیر میگردد:

  1. تاجر از قصد و عمد دفاتر تجاری خود را (روزانه،کل،دارایی و …) مفقود کرده باشد.
  2. تاجر از عمد دارایی خود را مخفی کرده باشد و یا از طریق معاملات صوری از بین برده باشد.
  3. از طرق متقلبانه قروض خود را بیشتر از مزان اصلی آن نشان داده باشد.

مجازات ورشـکستگی به تقلب

مجازات ورشکستـگی به تقلب حبس از یک سال تا پنج سال میباشد و حبس تعزیری درجه 5 به حساب می آید.

ورشکستـگی به تقصیر

موارد ورشکستگی به تقصیر به دو بخش اختیاری و اجباری تقسیم میشود.

ورشکستگـی به تقصیر اختیاری به شرح زیر در قانون تجارت تعریف میگردد:

  1. چنانچه تاجر برای دیگری تعهداتی را تعهد نموده باشد که برای او و در شرایط او فوق العاده بوده باشد.
  2. تاجر ظرف 3 روز مطابق وظیفه خود ، توقف خود را اعلام نکرده باشد.
  3. تاجر دفتر نداشته و یا دفاتر او بی ترتیب بوده باشند.

ورشکستگی به تقصیر اجباری به شرح زیر تعریف میگردد:

  1. تاجر مخارج فوق العاده ای را در شرایط عادی انجام داده باشد.
  2. تاجر تجارت پر رسیک و موهومی را انجام داده باشد.
  3. تاجر پس از تاریخ توقف خود قروض خود را تادیه کرده باشد
  4. تاجر خریدی بالاتر از مظنه روز و یا فروشی نازل تر از مظنه روز انجام داده باشد.

مجازات ورشـکستگی به تقصیر

چنانچخ تاجر به مجازات ورشکستگی به تقصیر محکوم گردد به حبس از شش ماه الی دو سال محکوم میشود.

استرداد دعوا از مراجع قضایی

شرایط و نکات مهم استرداد دعوا با گروه وکلای عدل محور  : دعوا در لغتنامه های فارسی به معانی مختلفی تعبیر شده است که از میان آنان میتوان به ادعا کردن،طلب کردن،دادخواهی و نزاع اشاره نمود.

معنی کلمه دعوا در اصطلاح حقوقی نیز به همین صورت بوده و هنگامی که شما بخواهید خواسته ای را از محاکم حقوقی درخواست نمایید. در واقع باید در ابتدا دعوای خود را از طریق دادخواست و … مطرح کرده تا برای شما وقت رسیدگی تعیین شده و به خواسته شما رسیدگی شود. و حکم مقتضی بر اساس خواسته شما صادر گردد.

حال در این مسیر رسیدگی و در این مسیر طرح دعوا و طرح خواسته شده در محاکم قضایی برخی عبارات و اصطلاحات حقوقی هستند. که ممکن است شما با آن ها رو به رو شوید و معنی آن را ندارید. و در این حین نخواهید از وکیل دادگستری نیز کمک بجویید که البته پیشنهاد ما به شما آن است که در تمامی مراحل طرح دعوی در محاکم قضایی حتی نوشتن دادخواست از یک وکیل دادگستری و یا مشاور حقوقی کمک بگیرید. گروه وکلای عدل محور آماده خدمت رسانی به شما در تمامی مراحل طرح دعوی اعم از تقدیم دادخواست،شرکت در جلسات،اجرای احکام،تجدیدنظر خواهی یا فرجام خواهی و … میباشد.

استرداد دعوا از مراجع قضایی

یکی از این اصطلاحاتی که ممکن است با آن روبه رو شوید عبارت استرداد دعوا بوده که میتواند در برخی اوقات به نفع شما و در برخی از شما به ضرر شما باشد.

در این مقاله در خصوص اصطلاح استرداد دعوی با شما صحبت کرده. و موارد معینه در قانون برای استرداد دعوی را به شما توضیح میدهیم. پس با عدل محور همراه باشید.

استرداد دعوی چیست؟

استرداد در لغت به معنای پس گرفتن بوده و استرداد دعوی در اصطلاح حقوقی نیز همانگونه که ذکر شد،به معنای پس گرفتن دعوا و خواسته ای است که شما در دادگاه مطرح کرده اید.

بنا به هر دلیلی نظیر توافق،جبران خسارت،بخشش و … ممکن است شما در مسیر رسیدگی تصمیم به این بگیرید که دعوای خود را پس بگیرید. که به این امر استرداد دعوا گفته میشود.

حال یک سری سوالا وجود دارد نظیر آنکه چه کسی میتواند دعوا را مسترد نماید. و یا مدت زمان لازم برای استرداد دعوا چه  زمانی بوده و یا آنکه آیا میتوان بعد از استرداد دعوا دوباره دعوا مطروحه را مطرح کرد و یا خیر؟

با ما همراه باشید تا به این سوالات شما پاسخ دهیم.

  • چه کسی میتواند استرداد دعوا را انجام دهد؟
  • چه کسی میتواند استرداد دعوا را انجام دهد و یا به عبارت دیگر،دعوا را مسترد نماید؟

اگر بخواهیم کسی دقت و تامل در این موضوع داشته باشیم به این نتیجه میرسیم که منطقی نبوده که فردی که خوانده دعواست. و خواسته دعوا از او درخواست شده است بتواند دعوا مطروحه را مسترد کند. پس بنابراین تنها یک فرد باقی میماند و آن کسی نیست به جز خواهان دعوا یا همان فردی که با تقدیم دادخواست،خواسته و دعوا مورد نظر خود را به دادگاه تقدیم کرده است. و او میتواند دعوا خود را مسترد نماید.

برای استرداد دعوا چه مهلت زمانی در نظر گرفته شده است؟

مهلتی که برای استرداد دعوا در محاکم قضایی در نظر گرفته شده است تا زمانی بوده که دادرسی به پایان نرسیده باشد.

گاهی اوقات ممکن است دادرسی با یک جلسه تشکیل دادگاه به پایان برسد. و گاهی نیز ممکن است دادرسی به تمدید جلسه منتهی شده و بعد از تشکیل چندین جلسه به اتمام برسد.

مادامی که دادرسی تمام نشده است میتوان استرداد دعوی را انجام داد و دعوی مطروجه را مسترد نمود.

توجه داشته باشید که چنانچه خواهان بخواهد بعد از اتمام مذاکرات اصحاب دعوا ، دعوا خود را مسترد نماید. حتماً و حتماً به رضایت خوانده نیاز دارد و بدون رضایت خوانده نمیتواند دعوی مطروحه را مسترد نماید.

آیا پس از استرداد دعوا ، میتوان دوباره دادخواست مورد نظر را مطرح کرد؟

در صورتی که دعوا مطروحه مسترد گردد،دادگاه قرار سقوط دعوی را صادر مینماید. و پس از صدور قرار سقوط دعوی دیگر امکان طرح مجدد خواسته مذکور وجود نخواهد داشت.

تاثیر قوه قاهره بر تعهدات در شرایط فورس ماژور

تاثیر قوه قاهره بر تعهدات : قوه قاهره یا شرایط ” فورس ماژور ” شرایطی است که خاص ، غیر قابل پیش بینی و اجتناب ناپذیر میباشد. یعنی چه؟

یعنی شرایط فورس ماژور یا قوه قاهره شرایطی است که به صورت ناگهانی پیش می آید. و هیچ فردی نمیتوانسته وجود و ایجاد آن شرایط را پیش بینی نماید و شرایط پیش آمده نیز به صورتی نبوده است. که بتوان از وجود یا ایجاد آن جلوگیری کرد. همچنین شرایط فورس ماژور یا همان قوه قاهره نیز شرایطی است که عامل ایجاد آن نیروی انسانی نبوده و بنا به دلایلی خارج از نیرو و فشار انسان به وجود آمده است.

چنانچه بخواهیم برای شرایط فورس ماژور یا قوه قاهره مثال های متعددی بزنیم از مهم ترین این شرایط میتوان به همه گیری و شکل گیری ویروس کرونا اشاره کرده. که برهم خوردن نظم جهانی و تغییر شکل بسیاری از مشاغل و کسب کار ها را به همراه داشت.

تاثیر قوه قاهره بر تعهدات در شرایط فورس ماژور

اما برای شرایط فورس ماژور یا قوه قاهره مثال واضح و مصادیق مشخصی وجود ندارد. و میتوان هر حادثه ای را که شرایط فوق را داشته باشد. به آن تعمیم داد. و از شرایطی که در قرارداد ها یا تعهدات برای شرایط فورس ماژور یا قوه قاهره پیش بینی شده است استفاده نمود.

در این مقاله در خصوص آنکه شرایط فورس ماژور یا قوه قاهره بر تعهدات و قراردادهای ما چه تاثیری میگذراند صحبت خواهیم کرد. و تاثیر این شرایط بر تعهدات را بررسی میکنیم. پس با عدل محور همراه باشید.

فورس ماژور در تعهدات

تعهد در معنای لغوی خود به معانی مختلفی تعبیر شده است. که مهم ترین و مرتبط ترین آنان با بحث عبارتند از پیمان،تقبل،عهده،عهده دار شدن و در معنا و اصطلاح حقوقی نیز هر تعهدی دارای دو طرف میباشد. که یک طرف آن متعهد یعنی کسی که انجام دادن و یا عدم انجام کاری را قبول کرده است میباشد. و در طرف دیگر آن،متعهد له یعنی کسی که آن عمل و یا عدم انجام عمل به نفع او انجام میشود قرار دارد.

به زبان ساده تر تعهدات حقوقی یعنی یک فردی وظیفه انجام دادن یا عدم انجام کاری را به نفع طرف دیگر با توافق میان خودشان ، به عهده میگیرد.

حال گاهی ممکن است به دلیل وجود شرایط غیر قابل پیش بینی و اجتناب ناپذیر و خارجی و بدون دخالت عامل انسانی و بدون تقصیر شخص متعهد،فرد نمیتواند به وظیفه ی خود عمل کند. و در واقع به دلیل شرایط فورس ماژور یا قوه قاهره انجام تعهد معلق میماند.

سوالی که در این بین به وجود می آید آن است. که آیا در این حالت یعنی در حالت شرایط فورس ماژور یا قوه قاهره،آیا متعهدله میتواند بابت عدمانجام تعهد از متعهد خسارت بگیرد. و یا قرارداد موجود را فسخ نماید؟با ما همراه باشید.

تاثیرات قوه قاهره بر تعهدات

چند حالت مختلف

در شرایط فورس ماژور یا قوه قاهره ممکن است حالات مختلفی پیش بیاید که چندین حالت از حالات مختلف آن به شرط زیر میباشند:

  • شرایط فورس ماژور یا قوه قاهره به نحوی باشد که متعهد دیگر نتواند به مفاد تعهد خود عمل نماید.

به عنوان مثال تعهدی مبنی بر ورود کالایی به کشور به صورت قرارداد در آمده است. و سپس قانون تغییر کرده. و ورود آن کالا به کشور برای همیشه ممنوع میگردد. در این حالت امکان اجبار متعهد نیز وجود نداشته و حتی امکان دریافت خسارت نیز وجود ندارد. مگر آنکه متعهد له بتواند تعلل و تقصیر متعهد در اجرای تعهد را اثبات نماید.

  • شرایط فورس ماژور یا قوه قاهره به نحوی باشد که متعهد برای مدت کوتاهی نتواند تعهد خود را اجرا نماید.

حالتی را در نظر بگیرید که میان شصی و موسسه آموزش زبان انگلیسی تعهدی مبنی بر آموزش زبان وجود دارد. اما موسسه به علت شیوع ویروس کرونا برای مدت سه ماه تعطیل میگردد. و در این سه ما موسسه نمیتواند به آموزش زبان انگلیسی بپردازد. در این حالت شخص زبان آموز میتواند برای فسخ قرارداد و یا صبر تا زمان بر طرف شدن مانع،یکی از آن ها را انتخاب نماید.

مشاوره حقوقی با عدل محور

به طور کلی در خصوص شرایط فورس ماژور یا قوه قاهره باید اذعان داشت که اثبات این شرایط با دادگاه بوده و دادگاه پس از بررسی و مرور اتفاقاتی که به وقوع پیوسته است. در خصوص فسخ،انحلال،دریافت خسارت و … برای متعهد و تعهد تصمیم گیری مینماید.

ضرر قابل مطالبه چیست ؟

ضرر قابل مطالبه چیست و در چه شرایطی می توان برای آن اقدام کرد؟ ضرر در لغتنامه های فارسی به معانی مختلفی تعبیر شده است. که از میان تمامی آن ها میتوان به آسیب،خسارت،زیان،لطمه و موارد دیگری از این قبیل اشاره کرد.

در علم حقوق و در اصطلاح حقوقی نیز ضرر معانی مختلفی دارد که حال گاهاً این ضرر و آسیب میتواند به توسط از بین بردن مال متعلق به دیگری صورت گیرد و یا به توسط از بین بردن منفعت یکی از اموال متعلق به فرد صورت گیرد و یا گاهاً حتی با آسیب جسمی رساندن به فرد میتوان به او ضرر زد.

ضرر قابل مطالبه چیست ؟

چه در دعواهای خصوصی و چه در دعواهای کیفری،ضرر قابل مطالبه میباشد چنانچه برای دعاوی خصوصی ماده 231 قانون مدنی اینگونه عنوان مینماید که

” اگر ضرر بر متعهد له در نتیجه عدم انجام دادن تعهد و از بین رفتن مال باشد، ضرر قابل جبران است و شخصی که باعث از بین رفتن مال شده باید عین قیمت را بپردازد و یا اگر باعث ضرری در آن شده، از عهده برطرف کردن آن برآید ” و همچنین برای مطالبه ضرر در دعاوی کیفری ماده 14 قانون آیین دادرسی کیفری اینگونه اذعان مینماید که ” شاکی میتواند جبران تمام ضرر و زیان های مادی و معنوی و ممکن الحصول ناشی از جرم را مطالبه نماید “

حال سوالی که پیش می آید و در این مقاله به آن خواهیم پرداخت آن است که چه ضرر های قابل مطالبه هستند. و تا چه میزان از ضرر وارده جبران میگردد و میتوان جبران خسارت آن را درخواست نمود؟

با عدل محور همراه باشید تا در این مقاله به سوالات مرتبط با ضرر های قابل مطالبه شما پاسخ بدهیم.

به انجام چه عملی ضرر گفته میشود؟

هر عملی که باعث ورود خسارتی به فرد گردد،ضرر نامیده میگردد. حالتی را در نظر بگیرید که فردی آشپز است و شغل و ممر درآمد او آشپزی میباشد. شخص دیگری به هر روشی که ممکن است،حس چشایی او را از بین میبرد. یا برای مدتی به آن آسیب میرساند به نحوی که فرد ، دیگر نمیتواند غذاهایی که خودش میپزد را بچشد و از کار بیکار میگردد.

یا حال دیگری را در نظر بگیرید که فردی راننده تاکسی بوده و منبع درآمدی او از رانندگی تاکسی میباشد. و فرد دیگری پای او را میشکند و او برای مدت یک ماه نمیتواند رانندگی کند و منبع درآمد او قطع میگردد.

حالت دیگری نیز ممکن است تمامی اتفاقات فوق برای وسایل و اموال فرد بیافتد. و فردی به ماشین تاکسی فردی خسارت وارد کند و او نتواند برای مدتی با آن ماشین کار کند. یا آشپزخانه ی دیگری را خسارت بزند.

تمامی حالات بالا فرد قربانی متحمل ضرر شده است. و ضررهای وارده به وی قابل مطالبه خواهد بود.

چه ضرری قابل مطالبه است؟

برای مطالبه ضرر چندین شرایط باید در ضرری که وارد شده است وجود داشته باشد که این شرایط عبارتند از:

ضرر مسلم

ضرر مسلم به این معناست که شخصی که مدعی ورود ضرر به خودش است. باید توانایی اثبات آن را نیز به دادگاه داشته باشد و باید این موضوع را برای دادگاه مسلم و محرز و واضح و شفاف سازد که به وی چه ضرری وارد شده است. تا دادگاه بتواند در این خصوص رای مقتضی صادر کند.

ضرر مستقیم

ضرر مستقیم یعنی آنکه عامل خارجی و هیچ واسطه دیگری به هیچ عنوان نباید در ورود ضرر دخالتی داشته باشند. و خود فعلی که شخص انجام داده است؛ باید دلیل مسلم و مستقیم ورود ضرر به شخص ضرر دیده بوده باشد.

ضرر جبران نشده

آنچه که واضح است آن است که هیچ ضرری را نمیتوان برای بیش از یکبار مطالبه کرد. و چنانچه فردی که ضرر وارد کرده است. میزان ضرر و خسارت را جبران کرده باشد. دیگر امکان مطالبه آن وجود نخواهد داشت.

دعوای متقابل چیست ؟

دعوای متقابل و شرایط پیش بینی شده آن در قانون : هرزمانی که مشکلی برای شما عزیزان و همراهان پیش بیاید. و شما بخواهید مشکل پیش آمده را از طریق مراجع قضایی و محاکم قضایی نظیر دادگاه های حقوقی و یا کیفری ، شوراهای حل اختلاف ، دیوان عدالت اداری و … پیگیری کنید. به راحتی میتوانید به دفاتر خدمات قضایی مراجعه کرده و دادخواست یا شکوائیه خود را ثبت نمایید.

اما چنانچه وکیل نداشته باشید و یا از کمک وکیل یا مشاور حقوقی خبره و زبردست و متخصص در حوزه دعوی خود کمک نگیرید. ممکن است در این بین با اصطلاحات حقوقی رو به شوید که شما را سردرگم سازد و گاهاً رفتاری را از خود نشان دهید. که به ضرر شما ختم شود.

دعوای متقابل چیست ؟

یکی از این اصطلاحات که در این مقاله به شما توضیح خواهیم داد. دعوای متقابل بوده که پیشنهاد ما به شما پس از مطالعه این مقاله ، استفاده از وکیل یا مشاوره حقوقی متخصص گروه وکلای عدل محور در زمینه پرونده خود کمک بگیرید.

دعوای متقابل چیست؟

قانون آیین دادرسی مدنی در تعریف دعوای متقابل اینگونه عنوان مینماید که

” خوانده می تواند در مقابل ادعای خواهان اقامه دعوی نماید. چنین دعوایی در صورتی که با دعوای اصلی ناشی از یک منشا بوده یا ارتباط کامل داشته باشد. دعوا متقابل نامیده شده و رسیدگی می شود “

آنچه که از تعریف فوق استنباط میگردد آن است که دعوای متقابل دعوایی است در مقابل دعوای خواهان ، اقامه میگردد.
دعوای متقابل باید از سمت خوانده مطرح شود  و باید منشاء آن با دعوایی که خوانده مطرح کرده است یکی بوده باشد. و یا با دعوی ارتباط کامل داشته باشد.

منشاء واحد یا ارتباط کامل به چه معناست؟

گاهی ممکن است دو دعوای مطرح شده با یکدیگر منشاء واحدی داشته باشند. ولی ارتباطی با یکدیگر نداشته باشند و گاهی نیز ممکن است با یکدیگر ارتباط کاملی داشته باشند. اما منشاء واحدی نداشته باشند و گاهی ممکن است هر دو شرط یعنی هم منشاء واحد و هم ارتباط کامل را داشته باشند.

به عنوان مثال ممکن است در دعوای بین زوج و زوجه ، زوجه دعوای نفقه را مطرح نموده باشد. و در مقابل زوج دعوای عدم تمکین را مطرح نماید.

یا ممکن است زوجه دعوای نفقه فرزند را مطرح و زوج دعوای اثبات نسب را مطرح نماید.

همچنین گاه در دعاوی قراردادی ممکن است طرف اول قرارداد دعوای مطالبه خسارت ناشی از عدم انجام قرارداد را مطرح نماید. و در مقابل ، طرف دوم قرارداد دعوای فسخ قرارداد را مطرح نماید.

این دعاوی همگی یا با یکدیگر دارای منشاء واحد (قرارداد) بوده و یا با یکدیگر ارتباط کامل را دارا هستند.

دادگاه صالح برای رسیدگی به دعوای تقابل

دعوای تقابل در زمره دعاوی طاری قرار میگیرد و دعاوی طاری در صلاحیت دادگاهی هستن.د که به دعوای اصلی رسیدگی میکند. پس با توجه به این موضوع دعوای متقابل در همان دادگاهی رسیدگی میشود. که دعوای اصلی در آن رسیدگی میگردد.